امید و ایمان
دودلیل برای زیستنم
ودلیل سومم تویی
مادرم
همیشه درقلب منی
اگرخدابخواهد
درسایه سارت زانو خواهم زد
ودرقدمگاهت سجده خواهم کرد
ودرهوایت نفس خواهم کشید ...
اگرخدابخواهد.
روزگارمیگذرد
وچه بدانیم چقدرفرصت داریم!
لحظه ها را به خاطره ها میسپاریم
آیاوقتی برای رویاهایمان است؟!
وقتی ازبلندای آسمان آبی آزاد ،برکرانه ی بی انتها نزولی بود من نیز آمدم .
من دراین بارگاه عالی مقام چه بودم ؟هیچ؟!
اما بودم ...چه بودم ؟نه سطری !نه جمله ای !نه واژه ای !نه حرفی !
براین تارک تاریک مینمودم ،اما بودم ،بودم وعاشق مینمودم .ازازل به عشق تودیوانه ام .
دیوانه ام .عشق ...
من چه هستم براین کتاب عالیقدری که تونوشتی،نه نقطه ای برآخرسطری ،نه علامت سوالی ،نه ویرگولی ،
اما عشق بود ازازل هم بود ومن هم بودم
ومن باید کسری باشم ،شایدکسره ای ،وشاید همان کسره درعشق من باشم ،کسره درزیرکلمه ی عشق.
پس من هستم واگرمهم نبودم مهم مینمودم.که عشق بامن است که سربه زیردارد وبه زمینیان می نگرد
که اگر من نبودم عشق چه بود؟
واگر عشق نبود عالم بهر چه بود؟
ومن اگر چه کسره ام وکسرم زاین عالم
ولی هستم ودر هستی خود عاشقم
که تواینگونه ام آفریدی .
که دستهای پرازمهر تو مرا آفرید
وزانومیزنم برای تو که خالق عشقی...
(اگرمی خواهید دوستان زیادی داشته باشید همیشه لبخندبزنید)(وپرچونگی نکنید)
اگرمی خواهیدشادباشیدوشادی روانتقال بدید
قدرداشته هایتان رابدانید
هرروز باخودتون تکرارکنید
من تنی سالم دارم
من فکری آزاددارم
قلبی دارم که می تپد
چشمی دارم که می بیند
دستی دارم که می بخشد
همسری دارم که ...
فرزندی دارم که...
ووو
حالا دیدید چقدرداشته دارید
حالا شاید یک چیز نداشته باشید
واین همه گلایه می کنید
پس داشته هاروحساب کنیدو
خوشحال زندگی کنید
و
لبخند بزنید ولبخنددریافت کنید
درزمانی که وفا ( قصه ی برف وتابستان)است
صداقت گل نایابی است
درآیینه ی چشم شقایق
عابرظالم وبی عاطفه ی غم جاریست
به چه کسی باید گفت
باتوخوشبخت ترینم؟؟
دنیامثال فاصله هاست
چه میشداگرمیان خانه ها دیوار نبود
وفاصله ای نبود میان آدمها
وهمه ی قلب آدمها رادوخته بودند به هم
برخی حرفهاست که نبایدگفت
بلکه باید
حس کرد
که احساس عمیق تراست ازهرچه که هست
به قول شاعر
عاقلان نقطه ی پرگاروجودند همه
عشق داندکه دراین دایره سرگردانند.
هوالمحبوب
صبح چه معنای وسیعی دارد
وانتظارچقدرسخت است
فرصتی نیست تا طلوع دوباره ی آفتاب
وانتظارآمدن تو،به سرخواهدرسید؟
آمدنت
چه معنایی دارد؟
بی مفهوم زیستن دراین زمانه بسی سهل تر است
وچقدرخوب است
برخی چیزها که آدمی آنها رابدمیداند
امادرمیان هجوم امواج تلخ
بال پروازش میشود
همان لحظه لذت بخش است
توخواهی آمد
وآمدنت چون حضورسبزیک درخت
استوارخواهدبود
آری 000من منتظرم
وانتظارزیباترین واژه برای ذره ای خاک است
که تحمل میکند
تازیباترین اثرهستی پاروی اونهد
توخواهی آمد
ومن صبوربرسرراهت نشسته ام
تاتوگذارت به من افتد به من افتاده ازپا
برسرراهت.
دلم گرفته وغم
امانم نمی دهد
باورنمیکنم
عمربیهوده بگذرد
چشم که باز میکنم
به پشت سرنگاه میکنم
گذشت آن روزها
امیدها آرزوها
کدام روز درانتظارم است
دلم گرفته وغم
امانم نمی دهد