سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وقتی ازبلندای آسمان آبی آزاد ،برکرانه ی بی انتها نزولی بود من نیز آمدم .

من دراین بارگاه عالی مقام چه بودم ؟هیچ؟!

اما بودم ...چه بودم  ؟نه سطری !نه جمله ای !نه واژه ای !نه حرفی !

براین تارک تاریک مینمودم ،اما بودم ،بودم وعاشق مینمودم .ازازل به عشق تودیوانه ام .

دیوانه ام .عشق ...

من چه هستم براین کتاب عالیقدری که تونوشتی،نه نقطه ای برآخرسطری ،نه علامت سوالی ،نه ویرگولی ،

اما عشق بود ازازل هم بود ومن هم بودم

ومن باید کسری باشم ،شایدکسره ای ،وشاید همان کسره درعشق من باشم ،کسره درزیرکلمه ی عشق.

پس من هستم واگرمهم نبودم مهم مینمودم.که عشق بامن است که سربه زیردارد وبه زمینیان می نگرد

که اگر من نبودم عشق چه بود؟

واگر عشق نبود عالم بهر چه بود؟

ومن اگر چه کسره ام وکسرم زاین عالم

ولی هستم ودر هستی خود عاشقم

که تواینگونه ام آفریدی .

که دستهای پرازمهر تو مرا آفرید

وزانومیزنم برای تو که خالق عشقی...




تاریخ : یکشنبه 93/10/21 | 12:55 عصر | نویسنده : بهار | نظر

  • قالب وبلاگ
  • اس ام اس
  • گالری عکس